امروز : شنبه, ۲۴ شهریور , ۱۴۰۳
شاگرد اول مدرسه عشق
” هوا پر است از آهنگ دلنواز و سرود به راهیان ره عشق، صد سلام و درود ” یک سال پیش غرّش شیر سپیدموی ملیّون، شاگرد اول مدرسه عشق پس از بیش از هفت دهه تکاپوی خستگی ناپذیر و جستجوی استقلال و آزادی و عدالت، به پایان رسید. زندهیاد و زندهنام دکتر محمد ملکی از […]
” هوا پر است از آهنگ دلنواز و سرود
به راهیان ره عشق، صد سلام و درود ”
یک سال پیش غرّش شیر سپیدموی ملیّون، شاگرد اول مدرسه عشق پس از بیش از هفت دهه تکاپوی خستگی ناپذیر و جستجوی استقلال و آزادی و عدالت، به پایان رسید.
زندهیاد و زندهنام دکتر محمد ملکی از نسل کنشگرانی بود که پس از شهریور ۱۳۲۰ خورشیدی و اشغال ایران توسط نیروهای نظامی شوروی و انگلستان و آمریکا و فضای بسیار پر رنج و بس حقارتبار برای ملت ایران و شکل گیری نهضت ملّی ایران به رهبری شادروان دکتر محمد مصدق، پا به میدان گذاشت.
در این نوشتار قصد بیان زندگینامه سیاسی و اجتماعی و علمی او را ندارم و در نوشتاری مستقل در سال گذشته با عنوان ” غرّش شیر سپیدموی ملیّون به پایان رسید ” مشروح بیان کردهام.
در این نوشته بیشتر قصدم بیان برخی از آموزههایی است که از او در ذهنم و خاطراتم به یادگار مانده است؛ شاید شایسته و سزاوار کاربستش را هم داشته باشم.
دکتر محمد ملکی به باور من با شاخصهایی از این دست شاخص و یا یکی از شاخصترین چهرههایی است که در طول سالهای ۱۳۷۸ خورشیدی به این سو دیدهام :
۱- صداقت و راستینی گفتار و کردار : محمد ملکی به صافی شیشه و به زلالی آب روان بود. او از صداقتی وصفناپذیر برخوردار بود که بسیاری از کنشگران سیاسی با توجیهات خودساخته سیاستمداری و سیاسی و … از آن بی بهره هستند!!!
ملکی با چنین صداقتی به هیچ عنوان به خود اجازه نمیداد که با نگاه عاقل اندر سفیه به دیگران و اطرافیانش بنگرد!
۲ – فروتنی : محمد ملکی را بیش از آنکه به عنوان نخستین رئیس دانشگاه تهران و عناوین دانشگاهی بشناسند؛ به چهره مردی فروتن، جواندل شناخته میشد که از توان برقراری ارتباط با بسیاری از طیفهای مختلف اجتماعی و سیاسی ملی و ملی-مذهبی و چپ و … به ویژه خانوادهها و مادران داغداری که فرزندان جوانشان را به ناحق از دست داده یا زندانی شده بودند؛ برخوردار بود.
به باور من این فروتنی آن آزادمرد عاشق برخواسته از صداقتش بود که خویشتن را ملزم به نگاه افق به افق به جای نگاه عمودی بالا به پایین میدید.
۳ – جسارت و شجاعت : محمد ملکی را به حق باید ” شیر سپید موی ملیون ” نامید که بدون هیچ هراس و ملاحظهای در برابر قدرتهای مستقر ایستادگی مینمود.
از همین رو بازداشت و زندانهای سخت و طاقت فرسا در دوران سلطنت پهلوی و جمهوری اسلامی را با آغوش جان پذیرفت و صد البته این هزینههای سنگین را منبعی برای کسب مشروعیتش ننمود و همیشه در برابر پیر و جوان،زن و مرد و … با فروتنی هرچه تمامتر رفتار مینمود که سیره سِرِه همه آزادگان است که در برابر اربابان قدرت و ثروت استوار و سرسخت و در برابر بیقدرتان و فرودستان فروتن و مهربان باشند.
او به سان برخی مدعیان و ” مبارزان پروازی “! شش ماه از سال آمریکا و اروپا و شش ماه از سال در ایران!! که متوهمانه در آرزوی پشکش قدرت در سینی طلا با کمر به زاویه قائمه خم شده اربابان قدرت و ثروت بودند و هستند!!! حاضر شد تمام عمر به رغم هم سختیهای طاقت فرسا به سان پولاد بایستد و حتی از دیدار فرزندانش مدتها محروم بماند.
۴- منش دموکراتیک : دکتر محمد ملکی بدون اینکه بخواهد به استناد منابع تئوریک و علمی، درس دموکراسی و حقوق بشر بدهد با روحیهای فروتن و صداقتی چشمگیر با تساهل و تسامح نسبت به همه طیفهای سیاسی جبهه ملّی،ملی-مذهبی،نهضت آزادی،کانون نویسندگان و … از دوران زندان سخت و سنگین تا به امروز تعامل و ارتباط دوستانه برقرار مینمود و در حد توان در نشستها و مراسمها شرکت میجست.
۵ – اهل قلم و نوشتن بود که به ویژه مجموعه مقالههای او ” دیروز و امروز … ” که توسط انتشارات قصیدهسرا منتشر گردید و همچنین ” دانشگاه تهران و جای امپریالیسم آمریکا “، ” پیامبر آگاهی ” و … منتشر گردیده است با آنکه داعیه تحلیل و نظریهپردازی نداشت اما با مدعیان و به گفته زیبایش ” روشنفکر نمایان پر حرف و بیعمل ” فاصلهای بسیار معنادار و آموزنده و صد البته ستایش برانگیز داشت.
۶ – فلانی برد عمری
دار بر دوشش
فلانی مُرد
امّا
عاشقی نوشش :
محمد ملکی ، انسانی عاشق بود و به سان همه عاشقان پاکباخته و دلداده انسانیت و ارزشمندترین اصول اخلاقی بود.
او عاشقی را تنها به زیباترین شکل ممکن در اشعارش به رخ نکشید؛ او در رفتارش نیز همچون گفتارش در تمامی مراحل زندگی از رابطه انسانی و عاشقانهاش با همسرش شادروان بانو قدسی میرمعّز که تنها ۵ ماه پس از درگذشت بانو میرمعّز،محمد ملکی نیز به یار همیشگی و جان جانانش پیوست؛ و تمامی دوران فعالیت سیاسی در بارومندی و پایبندی استوار و فداکارانه به آرمانهای نهضت ملّی ایران و آموزههای دکتر محمد مصدق نشان داد و ارزشمندترین و زیباترین درسهای انسانی و اخلاقی را به همگان و به ویژه نسل امروز ملت ایران را به یادگار گذاشت؛ امید که
بیاموزد و به کار بندد.
گرچه از شادروان دکتر محمد ملکی و بانو قدسی میرمعّز که صمیمانه دوستشان داشتم خاطرات بسیار دلنشین و زیبایی به یادگار دارم اما بیان آنرا به فرصتی بهتر واگذار میکنم.
او رهرو راستین راه عشق بود
از اینرو در آستانه نخستین سالگشت درگذشتش، ۱۲ آذرماه با دلی بس اندهگین و خاطری ملال از فقدان بس دردناک و جبران ناپذیر آن شیرمرد بی ادعا و تهی از ریا، فروتن و پاکباخته، عاشق و آزاده با قطعهای از روانشاد احمد شاملو که بسیار دوست داشت و برای عزیزانش همچون شهیدان محمد حنیف نژاد و هدی صابر زمزمه مینمود؛ با دلی سوخته و خراش خورده از زخم این مصیبت خطاب به دکتر محمد ملکی نازنین و دوست داشتنیام این یادداشت را به پایان میرسانم.
به شکوفهها
به باران
برسان سلام ما را
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.