امروز : جمعه, ۱۷ آذر , ۱۴۰۲
کارآیی و تعامل مطلوب حکومت چین با مردم
نبیالله رشنو، با اشاره به این که چین امروز حدود هجده تا بیست و پنج درصد چرخه اقتصاد جهانی را به خود اختصاص داده، گفت: گرچه چین با امریکا که ۴۵ درصد چرخه اقتصاد جهانی را در اختیار دارد، فاصله زیادی دارد اما در حال حاضر چین قدرت دوم دنیا است.
وی افزود: پیشرفت چین را باید بدون اغراق محصول تفکر و اندیشههای چوئن لای بدانیم. چوئن لای همزمان نخست وزیر و وزیر خارجهی مائو بود. او کسی است که آن سیاست معروف بازی پینگپنگ را با کیسینجر بسترسازی کرد و به تدریج علیرغم مخالفت بسیار جدیای که مائو داشت، حدود یازده سال در پس پرده و به شکل پنهانی، با دید حفظ منافع ملی چین و در عین حال حفظ ارزشهای قابل توجه مائو، با کیسینجر ارتباط داشت و در نهایت منجر به رشد و توسعه در چین شد.
رشنو ادامه داد: چینی آن زمان پرچم سفید بالا میکنند و میگویند ما به هیچ وجه تنش سیاسی امنیتی با هیچ جای دنیا و هیچ کشوری نداریم؛ هدف اصلی ما رشد و پیشرفت و توسعه اقتصادی و تصرف و ورود به بازارهای جهانی است.
او با اشاره به نقش جیانگ زه مینگ در ادامهی رشد و توسعهی چین میگوید: بعد از او جیانگ زه مینگ عمدهترین لیدر و رهبر این تفکر بود و به خوبی هم آن را هدایت کرد که امروز چین در نظام اقتصادی دنیا در برخی موارد در قله قرار داده و در کل نظام اقتصادی دنیا بعد از امریکا به عنوان قدرت دوم اقتصادی جهان مطرح میشود.
او چین را جایگزین آینده آمریکا دانست و گفت : تئوریسینهای اقتصادی آمریکا حاضر به پذیرش این واقعیت نیستند و به همین دلیل استراتژی غالب امریکاییها و به خصوص دولت آقای جو بایدن بر این است که تا حد امکان روزنهها را برای دم و بازدم گسترده و جهانی چین محدود و مسدود کند.
این استاد دانشگاه مدیریت چین را در موضوع کرونا جالب توجه توصیف کرد: اتفاق جالبی که در موضوع کرونا اتفاق افتاد این بود که آن دسته از حاکمیتهای بسته، مقتدر، مطلقنگر یا به که از ابزار و علل متناسب تامین نیازها و زیرساختها و فراهم کردن امکانات عمومی برخوردار بودند به خوبی توانستند در فرآیند اپیدمی فراگیر کرونا موفق باشند که نمونه بارز آن چین بود.
او به موضوع ساختار حکمرانی چین هم نگاهی داشت و گفت: ساختار حکومتی چین یک ملغمهای از نوع خاص حاکمیتی است که شاید قابل تکرار در کشور دیگری نباشد. به لحاظ اجتماعی و سیاسی تفکر حاکم بر چین، مبتنی بر سوسیالیسم است؛ به لحاظ اقتدار، اصول و چارچوبهای حکمرانی، یک حاکمیت مطلقنگر و به تعبیری بسته و محدود و اقتدارنگر است. به لحاظ اقتصادی یک نوع سیستم حکمرانی سرمایهداری، شبهسرمایهداری و لیبرالیسم است، که در حوزههای تولید، توزیع و عرضهی دادهها و ستادههای اقتصادی، شرکتها و نهادها، مجموعههای اجتماعی و فعالین متعدد، چه ملی و چه فراملی و چندملیتی که در چین فعال هستند از یک نوع خاص فضای باز اقتصادی و تولیدی برخوردارند که در عین این که امتیازات خاص را به دولت میدهند اما از آن فراغ بال لازم برای رقابت و عرضه گسترده تولیداتشان در فضای بینالمللی هم برخوردارند.
او ارتباط بین مردم و حاکمیت را یک ارتباط مطلوب و متناسب دانست که هم مردم دارند بهره آن را میبرند و هم حاکمیت. از نظر رشنو حکومت چین در قالب نوعی نگرش سیستم متمرکز کمونیستی حاکم بر اداره امور کشور، در مجلس و در ریاست جمهوری و دولت برگرفته از تفکر و اندیشهی چیزی حدود همان دویست نفری است که معمولا گفته میشود. در نتیجه چینیها هرچند حاکمیت را به صورت مقتدر اداره میکنند اما فضای اقتصادی را تقریبا باز کردهاند، به گونهای که هر کسی به میزانی که فعالیت اقتصادی داشته باشد حتما بهره متناسب برای او فراهم میشود.
رشنو میگوید: در عین حال چینیها به شدت مراقب اوضاع فسادزا هستند. به طوری که میبینیم چین یکی از کشورهایی است که گرچه شاید به نسبت جمعیتش قابل مقایسه با کشورهای دیگر نباشد ولی گفته میشود مقابله ای جدی در حوزههای فساد در زمینههای اجتماعی و به خصوص اقتصادی دارند، از افرادی که به نوعی رانتخواری و سوءاستفاده میکنند از جامعه و فضاهایی که در اختیارشان است.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.