امروز : یکشنبه, ۳۰ اردیبهشت , ۱۴۰۳
آبادان و زجر بیپایانش
اخبار منفی و مشمئزکننده انگار تمامی ندارد.
انگار تمام حوادث و رخدادهای عالم قرار است در این بخش از زمین اتفاق بیوفتد…
پس از چهار دهه که از انقلاب ایران می گذرد.
چقدر خوشخیال بودیم که پس از جنگ نابرابر با همسایهی غربی، تمام مصائب، مشکلات و مصیبتهایمان تمام می شود.
اما انگار قرار بر تمام نشدن است این معضلات.
انگار نسل دهههای ۵۰، ۶۰ و ۷۰ برای نخندیدن، نرقصیدن، نپوشیدن، نخوردن، نگشتن و هزاران نشدن دیگر به این دنیا پا نهادند!
چه باید گفت و چه باید کرد؟
حال آبادان و ضجههای مادران و پدران عزادار، حرفی تازه دارد. جوانانش عزمی راسخ پیدا کردهاند برای مبارزه با فساد سیستماتیک.
آبادان تکهای از وجود ارزشمند این خاک است.
از سینما رکس تا متروپل را چگونه تاب بیاوریم؟
چگونه می شود توضیحی برایشان داد؟
چرا اینگونه شد؟
هر روز و هر ساعتمان، داغ و گریه شده است!
چه کسی پاسخگوی نالههای مادران داغدار است؟
از داغ جوانان شهید شده در جنگ، حادثه کوی دانشگاه سال ۷۸، حوادث انتخابات سال ۸۸، دیماه سال ۹۶، آبان سال ۹۸، کشتی سانچی، فروریختن پلاسکو، انهدام هواپیمای اوکراینی و اینک ساختمان متروپل آبادان که دل هر انسانی را به درد وامی دارد…
مسئولانی که از روز نخست انقلاب فرزندانشان را برای تحصیل و زندگی به دور از هیاهوهای داخلی به سرزمینهایی فرستادند که مرگ بر همان کشورها لقلقهی زبانشان بود، حال باید پاسخگوی یک ملت باشند. پاسخگوی درد و رنجی باشند که زنان و مردان رنجور و خستهی سرزمینم هر روز متحمل می شوند.
چه کسی پاسخگو است؟
امید که این دیار روزهای سپید و زیبا ببیند.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.