امروز : شنبه, ۱۸ آذر , ۱۴۰۲
«افسوس برای نرگسهای افغانستان
🔹آخرین مقصد ما در آن سفر طولانی افغانستان بود. در آنجا به دانشگاه کابل رفته و با استادان و دانشجویان دیدار و گفتوگو کردیم. در آن روز هرگز تصور نمیکردیم که این آخرین ماه حکومت داوودخان پس از محمد ظاهر شاه است. اردیبهشت همان سال در مسیر بازگشت به ایران، خبر کودتای کمونیستی نورمحمد تَرَکی با حمایت ارتش سرخ شوروی در آن کشور را شنیدیم.
🔹از آن زمان تا کنون، ۴۳ سال است که افغانستان دیگر روی آرامش را ندیده. سالها کودتاهای خونین و دست به دست شدن قدرت و موج مهاجران افغان به ایران و سایر کشورها و جنگ و خونریزی و فروپاشی شوروی و پیدا شدن پدیده طالبان و به دنبال آن، حدود ۲۰ سال قبل، حمله نظامی آمریکا به آن کشور به بهانه مبارزه با تروریسم و شروع بمبگذاریها و انفجارهای بیشمار به عنوان چاشنی زندگی روزمره مردم و یک بار دیگر دورانی به اصطلاح آرام؛
🔹و اینبار سرکشی فساد گسترده مالی در میان صاحبان قدرت و سهمخواهی تازه به دوران رسیدهها و در نتیجه از دست رفتن انگیزه نیروهای نظامی و مردم برای حفظ حکومت و مقابله با طالبان و باز هم پایمال شدن حقوق تودههای مردم خصوصاً زنان تا امروز که باز هم شاهد بازگشت طالبان به عنوان قدرت مسلط بر آن کشور هستیم.
🔹طالبانی که با تفسیری به غایت چندشآور در دنیای جدید از اسلام و تفکری منحط و قبیلهای و مردسالار از دین، لرزه بر اندام انسان میاندازند.
🔹در این عرصه زنان که هر چه در تاریخ تأمل میکنیم مظلومترین انسانها در تمامی طول تاریخ بودهاند، اکنون نیز مظلومانه در اسارت افکار تنگ و متحجر طالبان گرفتار میشوند و بنظر میرسد قرار نیست فریاد دادخواهی آنان به جایی برسد.
🔹افغانستان به درازای نیم قرن، اسیر مطامع روسیه و آمریکا و واپسگرایان مذهبی شده است. کشوری مظلوم که گویی ره به رستگاری ندارد. دیگر یارای نوشتنم نیست، حرفی نمانده! جز: *«افسوس برای نرگسهای افغانستان»*
پ.ن.
(عنوان متن، برگرفته از عنوان کتاب «افسوس برای نرگسهای افغانستان» نوشته ژیلا بنی یعقوب – چاپ ششم – انتشارات کویر)
https://instagram.com/mohammad.javad.mozaffar
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.