پدر از توجه ملک الشعرا به شعر خود بسیار خشنود شده بود و به توصیه های بهار عمل کرده بود. بعدازاین که پدر به تهران آمد و دانشجو شد، با استاد شهریار و ملک الشعرای بهار ملاقات هایی داشت و شهریار  به خانه دانشجویی او   می رفت و گاهی نیز به دیدار ملک الشعرای بهار   می رفت و اشعارش را برای او   می خواند

کتاب های «ناله های وطن» و «افکار امروز» و نسخه مختصری از «سرود رهایی» را در حدود دهه  چاپ کرده بود، اما ۲۰ پس ازآن، سال ها کتابی از او به چاپ نرسید

اپرت «ایران پرآشوب» را در سال۱۳۲۶ به نگارش درآورد که آمیزه ای از نظم و نثر بود

در آن زمان احزاب و گروه های مختلفی فعالیت  می کردند. از جمله حزب ایران که اندیشه های سوسیالیستی و آزادیخواهانه و ملی گرایانه را ترویج  می کرد. پدر که مرامنامه این حزب را با دیدگاه های خود نزدیک  می دید به عضویت این حزب درآمد. در آن زمان حزب ایران یکی از احزاب تشکیل دهنده جبهه ملی ایران بود

پدر توسط دکتر شایگان که استادشان بود، به دکتر مصدق معرفی شد

دکتر مصدق با خواندن اشعاری که پدر برای ایشان  می فرستاد و در نشریات منتشر  می شد، پدر را  می شناخت

پدر با اکثر مبارزان آن زمان مانند اللهیار صالح، دکتر سنجابی، آیت الله طالقانی و مهندس بازرگان، مهندس حسیبی و دکتر سحابی دستگیر شد و در زندان قزل قلعه بود.

گفت وگوی چاپ شده در نشریه چراغ روشن شماره ۸ فروردین ۹۸ با پوراندخت برومند